ارنست سوار اتوبوس میشود
"ارنست"، فیل کوچک، یک آرزو داشت؛ او میخواست سوار یک اتوبوس قرمز بشود، بنابراین هر روز از قفسش در باغ وحش به بیرون نگاه میکرد، تا این که یک روز فکری به خاطرش رسید. او طبق یادداشتی از بازدیدکنندگان خواست به جای انداختن خوراکی، برایش پول بیندازند. سپس یک روز ساعت سه، زمانی که آقای رایت ـ کارمند باغوحش ـ و حیوانات دیگر در حال چرت بعد از ظهر بودند، نقشهاش را عملی کرد. داستان مذکور به دو زبان فارسی و انگلیسی در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.