قصههای مردم فارس
قصهها به وسیلهی نقل به امروز رسیده است و همینگونه به نسلهای بعد منتقل میشود. قصه و افسانه قدیمترین میراث فرهنگ بشر است که با مطالعهی آنها میتوان دربارهی اندیشه و گفتار مردم اطلاعاتی کسب کرده و دریافت که چگونه با رویدادهای تلخ و شیرین زندگی روبهرو میشوند. باید توجه داشت که این قصهها در طول زمان و نسل به نسل دچار تغییراتی شدهاند. کشور ایران زمانی پل ارتباطی بین هند و اروپا بوده است و عدهای زادگاه بعضی از قصهها را هند میدانند و ردپای همین قصهها را در اروپا گرفتهاند، در حالی که مسیرشان از ایران بوده است. قصهها همواره مهمترین وسیلهی آموزش و پرورش بودهاند و تاثیر آنها در آدمی به ویژه کودکان فوقالعاده است. قصههای عامیانه از نظر شخصیتپردازی دارای چهار شکل است: قصههایی که شخصیت آنها همگی انساناند؛ قصههایی که شخصیت آنها نیمی انسان و نیمی حیواناند؛ قصههایی که شخصیت آنها همگی حیواناند؛ و قصههایی که شخصیت آنها انسان، حیوان و پرییان هستند. در این قصهها معمولا پیرزن، مکار و حیلهگر است؛ نامادری، بدجنس است؛ دختر همانند ماه شب چهارده است؛ شاهزادهها جملگی مثل پنجهی آفتاب هستند؛ قهرمانهای قصهها مربوط به یک مرز جغرافیایی نیستند و... کتاب حاضر مشتمل است بر برخی قصههای مردم فارس با نام پسر میرشکار؛ گلبهار؛ دختر درگر؛ دختر کجبخت؛ پسران پادشاه؛ کاکلزری و گیسمرواری؛ فاطمه لند، لندو؛ خرمن کوه؛ بیلیل و میلیل و...