پیرمرد و دوستان پرندهاش
داستانهای آموزنده / مهربانی
کتاب مصور حاضر، داستانی از انسان و حیوان است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «پیرمردی تنها در شهری کوچک زندگی میکرد. در یک روز سرد زمستانی او به بیرون رفت تا کمی از برف جلوی خانه را پارو کند. اما تعداد زیادی پرنده گرسنه را در حیاط دید. او به خانه رفت و برای آنها روغن و دانه و عسل آورد. پرندگان از سرما کنار شیشه پیرمرد نشستند. پیرمرد به حیاط رفت و خوراکیها را به پرندهها داد. آنها با لذت تمام خوراکیها را خوردند».