حسرت خیس
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، چهاردهمین مجلد از مجموعة «روایت دیگر» در بردارندة سیزده داستان کوتاه با موضوع دفاع مقدس است. از میان میتوان یک مشت خاک گرم؛ یخبندان؛ محضر خاموش؛ حسرت خیس؛ خرقه و من توی آبادی جا ماندم را نام برد. «حسرت خیس» حکایت جوانی است که با وجود عشق بسیار زیاد به خانواده و نامزدش، برای دفاع از هویزه در خط مقدم جبهه باقی مانده و میکوشد جلوی پیشروی دشمن را بگیرد. مرور خاطرات گذشته او را دچار دودلی و شک کرده، اما زمانی که متوجه میشود تمام همرزمانش به شهادت رسیدهاند و تانکهای دشمن در حال تسخیر شهر هستند، به تنهایی به دفاع برمیخیزد و پس از منهدم نمودن چند تانک به شهادت میرسد.