مهمانی تلخ
در این داستان "رامین ارژنگ "که استاد دانشگاه است، در کنار یکی از اتوبانهای تهران که به شمال شهر منتهی میشود، منتظر تاکسی است تا به خانه برگردد . سرانجام، ماشینی سر میرسد که رانندهاش شاگرد سابق او بوده است .کسی است که خود استاد سالها پیش موجب اخراج او از دانشگاه شده است" .تورج "سالهای تحصیل را از دست داده و گاه این موضوع را به رخ استاد میکشد، اما کینهای از او در دل ندارد .حتی استاد را دعوت میکند که به اتفاق همسرش به باغ او در کرج بروند .اصرارهای پی در پی تورج به نتیجه میرسد و بعد هر سه راهی باغ میشوند .در طول راه و در خلال گفت و گوها درونیات این سه شخصیت آشکار میشود و کم کم گذشته دست نخورده هر یک برملا میگردد تا جایی که دیگر قادر به تحمل یک دیگر نیستند....رمان مهمانی تلخ داستان آدمهایی است که ظاهری آراسته و موجه دارند، اما از درون انسانهای بی پناهی هستند که مهمانی تلخ، گاه تلخیهای آنها را آشکار میکند .