آزاد چی میخوره؟
داستانهای کودکان و نوجوانان - قرن 14
در این کتاب از ماجراهای «آزاد»، هر روز صبح که خورشید از پشت کوهها بیرون میآمد، مادر «آزاد» مثل همه مادرهای مهربان سفره صبحانه را آماده میکرد اما آزاد از سر تنبلی آنقدر دیر از خواب بیدار میشد که فرصت نمیکرد صبحانه بخورد و همانطور صبحانه نخورده به مدرسه میرفت و همیشه در کلاس خوابآلود بود. آزاد حتی تغذیهای را هم که مادر برایش در کیف میگذاشت، نمیخورد و بهجای آن چیپس و پفک میخورد تا اینکه آزاد بیمار میشود و... .