گرگ ناقلا و هفت بزغالهی کوچولو
این داستان درباره هفت بزغاله کوچولویی است که مادرشان هنگام خارج شدن از خانه به آنها سفارش میکند هرگز در را به روی کسی باز نکنند .اما با رفتن او، گرگ بدجنس به سراغ بزغالهها میآید و با حیله وارد خانه میشود، بزغالهها هر یک در جایی مخفی میشوند، اما گرگ همه آنها را مییابد و آنها را میبلعد . حال آنکه کوچکترین بزغاله از چشم او پنهان میماند .پس از چندی خانم بزی ـ مادر بزغالهها ـ بازمیگردد و ماجرا را از زبان کوچکترین بزغاله میشنود . پس از آن به جست و جوی بزغالهها برمیآید و سرانجام گرگ بدجنس را در حالی که روی علفها خوابیده بازمییابد .پس با قیچی شکم گرگ را پاره میکند و بدین ترتیب، بچهها نجات مییابند .عاقبت، پس از ماجراهایی گرگ در رودخانه غرق میشود .این داستان به گونه مصور و رنگی به طبع رسیده است .