بچه ماهیهای شیطون
مادر بچه ماهی ها گفته بود که وقتی خواستید توی برکه بازی کنید، خیلی دور نشوید چون وسط برکه خانه ماهی پیر و تنهایی است که بچه ها را زندانی می کند. بچه ماهی ها اول ترسیدند ولی وقتی به خانه ی ماهی پیر رفتند، متوجه شدند که او آنقدر هم ترسناک نیست. ماهی پیر از بچه ها پذیرایی کرد و برای آنها حرف های زیادی زد. هوا تاریک شد. پدر و مادر بچه ها با نگرانی به دنبال بچه ها می گشتند تا آنها را در خانه ی ماهی پیر یافتند. آنها فهمیدند که ماهی پیر خیلی مهربان است و نباید درباره ی کسی که نمی شناسند قضاوت کنند. بچه ماهی ها نیز از اینکه به حرف پدر و مادرشان گوش نکرده بودند عذرخواهی کردند. این داستان در مجلدی مصور و رنگی در قطع خشتی برای کودکان گروه سنی ب به چاپ رسیده است.