روزهای سرد
داستان حاضر از زبان "علی"، پسری که اکنون در زندان به سر میبرد، بازگو میشود. زمانی که مادر علی میمیرد، پدر با زنی که یک دختر دارد، ازدواج میکند و مادر و دختر، به نوعی بر حسب آزار و اذیت "علی" میشوند. او نیز بر اثر این آزارها، فراری شده و به دوستان ناباب روی میآورد و راه اعتیاد را در پیش میگیرد. سرانجام نیز به خاطر هزینهی مواد مخدر، دزدی میکند و به زندان میافتد.