پدربزرگ، برکه و درخت گردو
داستانهای فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان
داستان این کتاب که برای نوجوانان و جوانان تالیف شده، درباره دو پسر عمو به نامهای "هادی "و "عیدی "است که به درخت گردوی کهنسال شهرستان علاقه فراوان دارند .این درخت را پدربزرگشان به دنبال حوادث بسیار و به نشانه مبارزه و استقامت در برابر ارباب کاشته بود و اینک پس از گذشت زمان به درختی تناور بدل شده و "هادی "و "عیدی "هر روز در کنار این درخت با یکدیگر به صحبت مینشینند .این دو برآنند که از درخت درس استقامت و مبارزه بیاموزند تا اینکه جنگ آغاز میشود و شبی در بمباران هوایی شاخهای از درخت گردو میشکند .آن شب هادی راه مقاومت و مبارزه را پیدا میکند و روز بعد با کاروان بسیجیان راهی جبهه میشود .عیدی نیز چند روز بعد به هادی میپیوندد .