کی از چی میترسه = ?who is afraid of what
وقتی هوا تاریک میشود، "غنچه" به تنهایی در اتاقش میخوابد، اما "قلی" نمیتواند بخوابد چون از تاریکی میترسد. او تصور میکند اتاق تاریکش پر از چیزهای ترسناک است، به همین دلیل مادرش را صدا میزند. مادرش با چراغ قوه به سراغ او میرود. مادر از قلی میخواهد چیزهای ترسناک را نشانش بدهد و حدس بزند چه چیزهایی هستند. اما همهی چیزهای ترسناک وسایل و اسباب بازیهای خود قلی هستند. مادر چراغ قوه را پیش قلی میگذارد. قلی هر وقت در تاریکی چیز ترسناکی به نظرش برسد چراغ قوه را روشن میکند و میبیند هیچ چیز ترسناکی توی اتاق وجود ندارد. حالا دیگر او میداند که تاریکی ترس ندارد. کتاب به همراه متن انگلیسی و تصاویری رنگی فراهم آمده است.