ماهرخ
داستانهای فارسی - قرن 14
«ماهرخ» عنوان داستانی فارسی است که توسط مریم جعفرنیا یزدی نگاشته شده است. در این داستان ماهرخ قصه زندگیاش را روایت میکند. او که دیگر پیرزنی فرتوت شده در حالی که عاجزانه اشک میریزد روزگار به سر کرده را در مقابل چشمانش مجسم میکند. جوانی خود را به یاد میآورد که چگونه اسیر عشق شد. ماهرخ سومین فرزند از یک خانواده پنج نفره اربابی بود. زیبا، دلنواز، آرام و عاشق سوارکاری. ماهرخ نشان کرده پسرعمویش، بهادر بود، ولی در پی دیداری اتفاقی و ساده دل در گروی عشق علی میبندد و ....