هادی و هدی (حقوق حیوانات)
داستانهای اخلاقی / داستانهای کوتاه
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان هادی درحالیکه یک کارتن سوراخسوراخ را در بغلش گرفته بود، وارد خانه شد. هدی پرسید که چه چیزی در دست هادی هست و هادی به او گفت که دوتا کبوتر که برای دوستش است، بعد از ناهار هادی رفت سراغ درسومشقهایش پدر هم روی مبل دراز کشید و خوابش برد. مادر به بچهها گفت که برای پرنده غذا بریزند تا گرسنه نباشند.