تولدت مبارک، هاپو
داستانهای حیوانات
هاپو از خواب بیدار شد، در حالی که خیلی خوشحال و سرحال بود، چون آن روز، روز تولدش بود. به همین مناسبت دوستان هاپو میخواستند نزد او بیایند. مادر با کمک هاپو یک کیک خوشمزه پخت، همینطور هاپو با کمک پدر بادکنکها و کاغذهای رنگی را دورتادور باغ آویزان و سپس با خامههای رنگی کیک را تزیین کرد. در این هنگام دوستانش با هدیههای مختلف از راه رسیدند و اوقات خوشی را در کنار یکدیگر گذراندند. وقتی پدر و مادر کیک را آوردند، هاپو و دوستانش متوجه یک هاپوی کوچک خامهای بر روی آن شدند. پدر شمعها را روشن کرد و همه سرود تولد خواندند. سپس هاپو ضمن فوت کردن شمعها آرزو کرد. این کتاب از مجموعۀ «هاپو و دوستانش» به چاپ رسیده است.