معجزه عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره نویسنده جوانی است که یک روز به هنگام ورود به آپارتمانش با زنی مسن به نام «بیبی سلطان» آشنا میشود؛ او که نسبت به زندگی بیبی سلطان کنجکاو شده با ترفندهای مختلف وارد زندگی او شده و تصمیم میگیرد داستان زندگی او را بنویسد. بیبی سلطان همسر مردی ارمنی به نام «آندره» است که به خاطر ازدواج با او مسلمان شده و نامش را به «عبدالله» تغییر داده است. آنها بچهدار نمیشوند اما تصمیم میگیرند یکی از خواهرزادههای بیبی سلطان را به فرزندی قبول کنند؛ چون خانوادهاش نمیتوانند از عهده مخارج زندگی بر بیایند. آنها نام دخترشان را «آرزو» میگذارند و... .