آینه دروغ میگوید
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان "حبیبه، دختر ابوفایز، بعد از هفت سال، از ایران به عراق باز میگردد و به اجبار با افسری جاهطلب به نام "لطیف" ازدواج میکند. حضور لطیف در میدان جنگ و ارتباط نزدیک او با سرکردگان ارتش عراق، حقایق وحشتناکی از جنگ و حاکمیت خودکامهی صدام را برای حبیبه روشن میسازد. از سوی دیگر، یادداشتهای سجاد، رزمندهی ایرانی، نیز حال و هوای آن سالها را از نگاه مردم معتقد و رزمندگان شهادت طلب ایران شرح میدهد".