انگشت جادویی
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تخیلی / داستانهای انگلیسی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان / داستانهای کودکان (انگلیسی)
این داستان درباره دختر هشت سالهای است که انگشتی جادویی دارد. به طوری که اگر موقع عصبانیت انگشت را به طرف کسی بگیرد بلایی وحشتناک بر سرش میآید. او دوستانی دارد به نام ویلیام و فیلیپ که در همسایگی آنها زندگی میکنند و روزهای تعطیل به شکار میروند. دخترک که از شکار حیوانات دلخور است، یک روز انگشتش را به طرف خانواده آنها میگیرد. و صبح روز بعد همه آنها به موجودات کوچولویی تبدیل میشوند که به جای دست، بال دارند. در پی آن، حوادثی روی میدهد و خانواده آقای گرگ برای همیشه دست از شکار حیوانات و پرندگان برمیدارند.