هستی به زمین میآید
در اولین کتاب مصور و رنگی از مجموعهی "قصههای هستی"، داستان روزهای ابتدایی خلقت زمین بازگو شده است. پس از آن که خداوند زمین، آسمان و منظومه شمسی را آفرید. زمین به شدت گرم شد آن چنان که هر آن چه روی زمین بود بیتاب گردید. کوه، بیابان، صخره و سنگ فرشتهی مهربان را صدا زدند و فرشته پیغامشان را به پروردگار رسانید. آن گاه باران بارید. صخرهای اولین قطره بارلن را هستی نامید. بدین ترتیب با ورود هستی و دوستانش زمین آباد و سرسبز گردید. انسانها نیز با هستی دوست شدند زیرا بدون هستی زندگی برایشان امکان نداشت.