راز گلهای سرد دیوار
داستانهای کودکان (انگلیسی) / کودکان - راه و رسم زندگی - داستان
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان پیرمرد چشمسبزی در خانه کوچکی زندگی میکرد که دورتادور آن دیوارهای بلند قرمزرنگ قرار داشت. او میخواست از بادها و چشمهای فضول در امان باشد. آخر او کمی عجیب غریب و نابغه به نظر میآمد. در همسایگی او خانم فیدل استیک و بچههایش زندگی میکردند. خانم فیدل استیک زن فضولی بود و دوست داشت به زندگی همسایه خود سرک بکشد. او هر وقت به اتاقخوابش میرفت بهراحتی میتوانست از بالای دیوار، باغ پیرمرد را ببیند.