درباره وحدت عقل در رد ابنرشدیان
ابنرشد، محمدبناحمد، 520 - 595 ق. / وحدت عقل
کتاب حاضر، یکی از آثار جدلی «توماس آکویناس» فیلسوف مشهور سدههای میانه است که وی آن را در پاسخ به فیلسوفی مسلمان یعنی «ابن رشد» ـ و پیروان نوپای وی در مغرب زمین نوشته است. نقطة محوری مطرح در این رساله، تفسیری بر کتاب «دربارة نفس» ارسطو است که ابن رشد و توماس بر سر آن با یکدیگر اختلافی ژرف داشتند. به موجب اینکه توماس در این رساله به مسئلة عقل میپردازد میتوان در آن تبیین وی را از شناختشناسی و نظریة معرفت دید. توماس در کتاب، استدلالهایی ارائه میدهد تا نشان دهد که عقل قوهای از نفس است و این نفس، صورت بدن است. استدلال اصلی او از این واقعیت بدیهی آغاز میشود که هر فردِ انسان، میداند و معرفت دارد. وی پس از بیان تبیین ابن رشد از اینکه چگونه انسان میاندیشد، به ردّ آن میپردازد، به ویژه بر این نکته تأکید میکند که در آرای ابن رشد انسان به واقع یک موجود شناسنده نیست، بلکه موضوع شناختِ عقل است. توماس در پاسخ به این خطای ابنرشدیان دربارة اینکه عقل در همة انسانها واحد است، بیان میدارد که: هر چند، شاید بتوان سخنی دربارة وحدت عقل فعال گفت، اما بیان اینکه عقل منفعل نیز برای همة انسانها واحد است به نتایج باطلی میانجامد.