آلفرد هیچکاک و سه کارآگاه در راز صخره کوسهها
سه کارآگاه جوان در سفر به جزیرۀ "سانتاکروز" درگیر ماجرای جدیدی میشوند. در این منطقه به تازگی یک سکوی نفتی احداث شده و طرفداران محیط زیست به علت آلودگی آبها از بهرهبرداری از آن جلوگیری میکنند. اما مسالۀ مهمتر این است که رهبر مخالفان که هر روز با کشتی به این سکوی نفتی رفته و بازمیگردد، متوجه شده که در این رفت و آمدها، مقدار زیادی از سوخت کشتیاش به سرقت میرود و او قادر به حل معما نیست. سه جوان دست به مطالعه و تحقیق میزنند و سرانجام درمییابند که در قسمت مشخصی از دریا همیشه یک "شکارچی کوسه"، که وزنی بسیار زیاد دارد، به زیر کشتی متصل شده و تمامی قدرت موتو را میگیرد. آنها با کنجکاوی و تحقیق فراوان متوجۀ شخصی ژاپنی به نام "یامورا" که تظاهر به کار برای شرکت نفتی منطقه میکند، و روابطش با دو برادر غواص میشوند. سرانجام درمییابند که یامورا در پی یافتن زیردریایی ژاپنی است که در زمان جنگ جهانی دوم در این منطقه غرق شده است. کارآگاهان که دست به کار شده و پس از یافتن زیردریایی، سعی در پی بردن به راز آن دارند متوجه غواصی میشوند که با جعبهای از زیردریایی خارج میشود. آنها در خشکی درمییابند که غواص، جوانی ژاپنی است که میپندارد یامورا شخصی شیاد است و خود را به جای پدربزرگ جوان معرفی کرده و قصد تصاحب ثروت خانوادگی آنها را دارد. در این میان محتویات جعبه که شامل یک دفترچه یادداشت و انگشتر خانوادگی یاموراها است میتواند مدعی را رسوا کند. سه کارآگاه و جوان ژاپنی با قرار دادن مدارک در اختیار پلیس، راز یامورای قلابی را برملا میکنند.