فروغ
داستانهای فارسی - قرن 14
«علی محبی»، پزشک جوانی که به تازگی به وطن بازگشته است برای کار به یک روستای دورافتاده میرود. در مسیر ماشین او پنجر میکند، به هنگام پنچرگیری دختری جوان به کمکش میآید، با گفتوگویی که میان آنها شکل میگیرد علی متوجه میشود که نام دختر «فروغ» است و معلم مدرسهی همان روستاست، این آشنایی، مسیر زندگی فروغ را با چالشهای متفاوتی روبهرو میکند و... .