افسانههای عجایب هفتگانه جهان
استفانوس و هلاسیوس دو برادر بودند، استفانوس نگهبان مجسمة غولپیکر هلیوس بود که توسط نابغهای به نام چارس خلق شده بود. پیشگوها گفته بودند، زمانی که از آسمان باران طلا ببارد، مجسمه فرو میریزد. هلاسیوس و استفانوس روزی که هر دو به داخل مجسمه رفته بودند، ناگهان صدای غرش دریا را شنیدند و کوهی را دیدند که از آن فوارههای آتش و گدازههای مثل باران طلا، بیرون میریخت. امواج غولپیکر دریا به صخرهها میخوردند و زمین زیر پای مردم رودس که فرار میکردند، شکاف میخورد. ناگهان در یک چشم به هم زدن، مجسمة هلیوس مثل یک کشتی غرق شد و در اعماق دریا فرو رفت. دوباره موج بزرگی بلند شد و مجسمه بیرون از دریا روی خشکی افتاد و خرد شد. آن شب کاهنان با پیشگو مشورت کردند و او اجازه نداد که بعد از آن مجسمه، مجسمه دیگری ساخته شود. افسانههای عجیب هفتگانة جهان در کتاب حاضر، با عنوانهای هرم بزرگ خئوسپس یا راز هرم، باغهای معلق بابل یا کبوتر صحرا، مجسمة زئوس یا پیروزی خدای المپ، معبد آرتمیس یا زیر نگاه الهه، مقبرة هالیکارناس یا پیوند جاودانگی، مجسمة غولپیکر رودس یا مرگ غول، فانوس دریایی اسکندریه یا شاگرد ارشمیدس به نگارش درآمده است.