زندانی در گهواره
«کریستین بوبن» ـ نویسندة برجستة معاصر ـ در سال 1951 در فرانسه، در شهر کوچکی به نام کروزو به دنیا آمد. کودکی آرام و بیدغدغهای را پشتسر نهاد و در جوانی در همین شهر به تحصیلات آکادمیک پرداخت. او هیچگاه پا از کروزو بیرون ننهاده و معتقد است همانچیزی را که در آن سوی دنیا میتواند ببیند در محل زادگاهش نیز میتواند. رمان حاضر به وصف کریستین بوبن از زادگاهش اختصاص دارد. در بخشی از رمان میخوانید: «من در شهری متولد شدم که بذرهای کاشتهشده در آن از جنس فولاد بود. درون گهوارهای چدنی به شکل گلولة توپ به دنیا آمدم. در خانوادهای پرورش یافتم که وقتی آنان را بمباران سئوال میکردی، از جنس فولاد آبدیده میشوند. با مردانی صحبت کردم که میخواستند با شکافتن آسمان، آن را خالی از درخشش و نور کنند. من همچون زندانی در گهواره به پشت میخوابیدم و به تماشای کارگاههای آهنگری ملکوتی و ابرهای معلق در آسمان مشغول میشدم؛ ابرهایی که با تکهتکه شدنشان دلم را پارهپاره میکردند».