موفری در بانک
داستانهای اجتماعی / داستانهای تربیتی
دختر کوچولو با مامان و عروسکاش موفری به بانک رفته بود و عروسکاش را روی صندلی گذاشته بود. مادر پول زیادی از بانک گرفت، دخترکوچولو با خود فکر میکرد که با این پول چند تا عروسک میتواند بخرد. وقتی به خانه رسیدند، دختر کوچولو به مادرش گفت که میتواند چند تا عروسک بخرد؟ اما مادر به او گفت که پولها امانت است و باید اجارة صاحبخانه را بپردازد و او باید با عروسکاش موفری بازی کند. دختر کوچولو ناگهان متوجه شد که موفری را در بانک جاگذاشته است. این داستان اجتماعی و تربیتی، برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.