لالایی برکه
داستانهای فارسی - قرن 14
«برکه»، زنی جوان است که در آستانه 30 سالگی در شرایطی سخت در خانه پدرش زندگی میکند. او پیش از این با پسری به نام «ستار» ازدواج کرده بود. او و ستار عاشق هم بودند اما به خاطر اتفاقاتی که در زندگیشان رخ میدهد، برکه از ستار جداشده و به خانه پدرش بازمیگردد و حالا «علیبابا»، مردی 55 ساله را که دو ماه بیشتر از فوت همسرش نگذشته به خواستگاری دخترش آورده است و برکه میخواهد بیتوجه به همه چیز با دادن پاسخ مثبت از آن خانه فرار کند، اما حرفهای مادرش و شرایطی که در خواستگاری به وجود میآید، برکه را متقاعد به پاسخ منفی میکند، این پاسخ شرایط زندگی را برای برکه سختتر میکند؛ تا اینکه... .