قصههای غول بیابانی
در این نوشته طنزآمیز، همراه با کاریکاتورهایی، آمده است: شاعر مکزیکی جوانی با گیتارش از بیابان میگذشت که ناگهان چشمش به یک غول بیابانی گرسنه میافتد. او برای غول شعر میخواند و گیتار مینوازد و سخت غول را متاثر میسازد، اما غول سرانجام میگوید: "من فکر میکنم تو خوشمزهترین شامی هستی که من در تمام عمرم میخورم".