طوطی اصفهان
داستان حاضر، روایت عامیانهای از داستان طوطی و آغاز سخنگویی آن در جنگلهاست. در این داستان، زن و شوهری به خاطر هوای دلانگیز از شهرشان ـ اصفهان ـ بیرون میآیند و به سمت کوهستان حرکت میکنند. در بین راه، زن گوشوارهاش را گم میکند و آنها برمیگردند که زن، آن را پیدا کند. هنگام برگشت کلبهای را میبینند که دهقانی با دختر کوچکش در آن جا زندگی میکند. زن صدای پرندهای میشنود و دخترک به او میگوید که این طوطی ماست. زن که تا آن موقع طوطی ندیده بود از شوهر میخواهد که به کلبهی آنها بروند و طوطی را از نزدیک ببیند و....