همه چیز از یک شوخی شروع شد
داستانهای فارسی
«فروغ» که به علت جرمی بزرگ در مظان اتهام قرار گرفته است به درخواست بازپرس و برای سبکتر شدن حکمش، اسم همه متهمان را روی کاغذ مینویسد. تکتک اعضا که هر یک در گرفتاریهای خود کمر خم کردهاند، به اداره آگاهی فراخوانده میشوند و مورد بازجویی قرار میگیرند. در این بازپرسیها خاطرات تلخ گذشته و دغدغههای هر کدام از آنها نبشِ قبر میشود و بیش از پیش آزارشان میدهد. جرم سنگینی که فروغ را گرفتار کرده پس از یک شوخی که نقشهاش کشیده شد و رفتهرفته رنگ واقعیت به خود گرفت حادث شد و... .