نفرین زمین
رمان «نفرین زمین» سرگذشت معلمی است که برای تدریس به روستایی آمده است. او وارد روستا میشود و به سرعت گزارشی از گذشتة خود میدهد. سپس با مدیر مدرسه و مباشر ارباب آشنا میشود و آنگاه وصفی از چشمانداز روستا و مردمش ارائه میکند. قلعة اربابی، تنها بنای مشخص روستا، نشانهای از حضور روابط ارباب و رعیتی در آنجاست. آموزگار به هنگام گشت و گذار در روستا با درویشی روبهرو میشود و با او به گفتوگو میپردازد. موضوع بحث، جدا شدن روستاییان از زمین و راهی شدن آنها به سوی شهرهاست. درویش چارة این کار را در بازگشت به عرفان میداند. سپس شخصیتهای دیگری در داستان راه مییابند که هریک میتوانند بازگوکنندة بخشی از نظرات اجتماعی نویسنده باشند. «جلال آل احمد» در این رمان بیش از آن که به آفرینش ادبی دست بزند، به پدید آوردن بیانیهای افشاگرانه دربارة اصلاحات ارضی و امحای کشاورزی سنتی ایران اندیشیده است.