روشنگران ایرانی و نقد ادبی
نویسنده در این اثر بر آن است تفکر انتقادی و پدیدار شدن مقوله "نقد "را در ایران بررسی کرده پیشینه آن را بازشناسد و طی آن شخصیتهایی که برای نخستین بار از پدیده "نقد "در ایران بهره جستند، معرفی نماید .وی در این باره خاطر نشان میکند..." :این منتقدان برای سخن رسالتی قائلند و در این زمینه سرمشق ایشان ادبیات اروپاست...مبارزه اجتماعی ـ انتقادی متفکران ایران علیه نظام جامعه ایرانی در قرن نوزدهم مطرح کننده مبحث تازه "نقد ادبی "شد . اما باید توجه داشت مبحث نقد ادبی جدید با آنچه در سنت ادب فارسی در این زمینه وجود دارد، از بنیاد متفاوت است .آثاری که در ادبیات کلاسیک به عنوان مباحث انتقاد ادبی از آنها میتوان یاد کرد یا از نوع "نقد ذوقی "است که شاعران از سر ذوق به کنایه و تعریض به خردهگیری از یک دیگر پرداختهاند، و یا نوعی "نقد فنی "است که در کتابهای بلاغت و بدیع و قافیه از مقدمات ظاهری کلام سخن رفته است و کمتر نشانی از تحلیل موضوع و قضاوت درباره ارزش محتوای آثار ادبی دیده میشود...به این ترتیب [در نقد ادبی]...معیارهای ذهنی (Subjective)نقد جای خود را به معیارهای عینی (Objective)داد .بررسی موشکافانه و ملانقطانه (Pedantic)ابیات و عبارات که در حوزه علم معانی و بیان بود و از دوران آرامش اشرافیت قرون وسطایی خبر میداد بیشترین جای خود را به داوری درباره ارزش اجتماعی و انسانی آثار ادبی داد، زیرا که ایران در آستانه انقلاب مشروطیت قرار داشت و مسائل حادی چون آزادی و قانون، و عدالت و مساوات مطرح شده بود و نقد ادبی به سهم خود باید نویسندگان و شاعران را از تکرار موضوعاتی که با زندگی مردم سر و کاری نداشت منع میکرد و آنها را به طرح مسائلی که منافع عامه مردم در آن بود برمیانگیخت .نقد ادبی ایران به این رسالت خود عمل کرد ."به این ترتیب، نگارنده با بررسی احوال و آثار هفت نویسنده ایرانی، دیدگاه آنان را با پدیده "نقد "به ویژه "نقد ادبی " ارزیابی مینماید .این نویسندگان عبارتاند از" :میرزا فتحعلی آخوندزاده"، "میرزا آقا خان کرمانی"، "میرزا ملکم خان"، "زینالعابدین مراغهای"، طالبوف تبریزی"، "احمد کسروی "و "صادق هدایت ."