راز آشیانهی کلاغ
داستانهای علمی / داستانهای تخیلی
کلاغ بالای درخت کاج بلندی لانه داشت. او مدتی بود که از لانهاش رفته بود. اما از لانۀ او نور عجیبی میتابید که مخصوص یک شئ بود. این نور همۀ حیوانات جنگل را ناراحت میکرد. بر اثر تابش این نور آهو زمین خورد و پایش شکست، پرنده وقتی از لانهاش بیرون میآمد جایی را نمیدید و... پس یک روز حیوانات تصمیم گرفتند که این مشکل را حل کنند و آن شئ را از لانۀ کلاغ بیرون بیاورند. دارکوب گفت: این کار درستی نیست که بدون اجازه وارد خانۀ کلاغ شویم. اما چارهای نبود، آنها رفتند و مشاهده کردند که آن نور یک آینه است. پس تصمیم گرفتند آن را در وسط جنگل آویزان کنند تا هرکس که خواست خود را در آن ببیند. در این مجلد از مجموعه قصههای علمی همگام با علوم تجربی چهارم دبستان، دانشآموزان با آینه و ویژگی آن آشنا میشوند.