فوکو و دیرینهشناسی دانش: روایت تاریخ علوم انسانی از نوزایی تا مابعدالتجدد
در اندیشه های میشل فوکو سه محور مشخص را میتوان دریافت: حقیقت، قدرت و خود، یا علم و سیاست و اخلاق. مسئله حقیقت یا علم، مسئله اصلی دوره نخست فکری اوست. نویسنده در کتاب حاضر همین دوره از تفکر فوکو را شناسایی و بررسی میکند. وی در آغاز میگوید: برای فوکو در محور اول مسئله این است که چگونه درک انسان معاصر از حقیقت و به طور مشخص چگونه علوم جدید شکل گرفته و به صورت کنونی در آمده است. اگر بخواهیم این محور را به علاقه کانونی فوکو ارتباط دهیم، دلیل علاقه وی به این مسئله نقش بی چون و چرای علوم جدید در شکل دهی به درک انسان از خود و جهان پیرامون ماست. ما از طریق درکی که این علوم به عنوان حقیقت به ما میدهند، تصویر خود را میسازیم و دیگران را نیز به عنوان موضوعات رفتارها و تعاملات اجتماعی خود مشخص کرده و موضوعیت میبخشیم. به بیان دیگر ما آن چیزی میشویم که این علوم از ما به عنوان موضوعات شایسته تحقیق خود ساخته اند... به طور مشخص مسائل معرفت شناسانه، حدود معرفت انسانی و نقش دانش به ویژه دانش علوم انسانی در شکل دهی به جهان معاصر و انسان در کانون مطالعاتی قرار دارد که وی در مرحله دیرینه شناسی بدانها میپردازد. اما تمایز کار وی در این است که وی میخواهد به سوالات فلسفی و معرفت شناسانه از منظری کاملا غیر معمول یعنی منظر دیرینه شناسانه پاسخ دهد که اساسا منظری تاریخی است گرچه متضمن دیدگاهی جدید در باب تاریخ است.