ابله
داستانهای روسی - قرن 19م.
کتاب حاضر، داستان کلاسیک معروفی است که در آن «پرنس میشکین»، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه بیماری، به میهن خود بازمیگردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی درواقع «مویخکین» دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بیارادگی مطلق است. بهعلاوه، بیتجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید آورد. «مویخکین»، در پرتو وجود «راگوژین»، همسفر خویش، فرصت مییابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. «روگوژین» این جوان گرم و روباز و بااراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین، که ازنظر روحی نقطه مقابل اوست، میگشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به «ناستازیا فیلیپونیا» احساس میکند بازمیگوید.