سیمای انسان در اشعار مولانا
نویسنده در بخش نخست کتاب یادآور میشود که((انسان)) در چشم مولوی موجودی است دارای کمالات بینهایت که با داشتن گوهری به نام اختیار، شایسته مقام((کرمنا)) گردیده است .از این رهگذر خودشناسی و کشف لایههای مغفول خویش مهمترین اشتغال ذهنی مولاناست که روز و شب او را به تامل در آن واداشته است .همچنین انسان که هدف عالی آفرینش جهان است خاصیتی دو سویه دارد :سری در کرانه بینهایت، در اوج تعالی و بلندی و سری بر لبه پرتگاه عدم .در بخش دوم نگارنده بر آن است تا عوامل موثر در سیر کمالی انسان، همچنین آفات و موانع بازدارنده او را در رسیدن به کمال، از زبان مولانا باز گوید .وی به همین منظور ابیات متعددی را از مولانا نقل و قول میکند .در فصل اول از این بخش تحت عنوان((آفات و موانع معرفتی کمال)) مباحث :((تکیه بر حواس ظاهری))، ((وهم و خیال))، ((پیروی از عقل جزوی))، ((تقلید))، ((توقف در اسباب و وسائط))، ((علم و معرفت غیرشهود))، ((پیروی از هوای و هوس)) مطرح میگردد .شهوت، حسد، خشم، آرزو، ظلم و ستم، و نام و شهرت نیز از جمله آفاتی است که تحت عنوان((آفات و موانع غیر معرفتی کمال)) در فصل دوم کتاب بررسی میشود .در بخش سوم کتاب، عوامل معرفتی و غیر معرفتی کمال شرح و ارزیابی میگردد .