من گم شدم
در یک شهر بزرگ و بر روی سقف یک خانه، لانهای است که یک تخم در آن وجود دارد. پس از مدتی جوجهای سر از آن بیرون میآورد و پدر و مادرش اسم او را "توتو" میگذارند. روزی توتو هنگام پرواز با پدر و مادرش در شهر گم میشود. کلاغی که با گربهای همدست است از او میخواهد تا برای استراحت بر روی زمین بنشیند، اما توتو با دیدن گربه فرار میکند. او سرانجام با دادن نشانی به کبوتر پلیس به لانهاشان برمیگردد. داستان در قالب شعر بازگو شده است.