مرد فیلنما
این کتاب داستان زندگی مردی مهربان و رئوف است که چهرهای زشت و بد ترکیب دارد، به همین دلیل همه او را مسخره میکنند، به طوری که او را "مرد فیل نما "خطاب میکنند، افزون بر آن، او را در قفسی زندانی کرده در معرض تماشا میگذارند .سرانجام روزی، مرد فیل نما توجه دکتری انسان دوست را به خود جلب میکند .دکتر بر روی او مطالعاتی انجام میدهد .و در اثر تلاشهای دکتر، به تدریج مرد فیل نما مشهور میشود و مردم با او اظهار همدردی میکنند . پس از آن دکتر معالج او، به کمک مردم، اتاقی را در بیمارستان به مرد فیل نما اختصاص میدهد .مرد فیل نما مدت سه سال و نیم را با خوشحالی میگذراند . در این مدت کتابهای زیادی میخواند، با سختی زیاد به تماشای تئاتر میرود و موفق میشود تابستان را در یک خانه ییلاقی بگذراند .تا این که یک شب او را در تخت خوابش مرده مییابند .خوانندگان در این داستان در مییابند که تلاشهای نوع دوستانه یک دکتر چگونه باعث میشود انسانی زشت و مورد تنفر، به آدمی دوست داشتنی تبدیل شود و این که یک انسان، بهرغم زشتی ظاهری، میتواند قلبی رئوف و مهربانی داشته باشد .