خورشید سیاه
داستانهای ترکی استانبولی - قرن 21م.
آفتاب به سیاهی تبدیل شد. سریعاً دستش را سمت کمرش برد و اسلحه را درآورد و به سمت زلیخا نشانه رفت و شلیک کرد. گلوله وارد پیشانی زلیخا شد و او را به عقب پرت کرد. در چهره زلیخا هنوز امید خاصی وجود داشت. ابوبکر با وحشت به سمت قادر برگشت. قادر لبخند عجیبی زد و اسلحه را زیر چانه خودش گذاشت و شلیک کرد.