سکوت سرنا
داستانهای فارسی - قرن 14
دختر جوانی به همراه خواهرش «لیانا» و برادرش و همسر برادرش به خانه پدری نقلِ مکان میکنند. او مجبور است که برای تأمین هزینههای زندگی مشغول به کار شود. برای همین در شرکت مردی به نام «نادری» استخدام میشود. پس از مدتی برای فروش پکیج با مهندس «جمشیدیان» تماس میگیرد. این تماس منجر به پیشنهاد کاری جمشیدیان به او میشود. او به شرکت جمشیدیان میرود و... .