قوز بالاقوز: خاطرات یک بچهی شگفتانگیز
داستانها، مجلهها و فکاهیات تصویری
بابا و مامانم همیشه میگن تو آدم خیلی مهمی تو این دنیا نیستی و دنیا به میل تو نمی چرخه؛ اما به نظر من کاملاً برعکسه. وقتی خیلی کوچک بودم، فیلمی دیدم در مورد مردی که مخفیانه از زندگیش فیلم میگرفتن و توی یک برنامه تلویزیونی نشان میدادن. اون آدم تو کل دنیا مشهور شده بود بدون اینکه حتی روحشم خبر داشته باشه؛ اما هیچ کس تو دست انداختن من، به گرد پای رودریک هم نمی رسه! یادمه اولین دروغی که بهم گفت این بود که اگر پیچ نافم باز بشه، شکمم میوفته زمین. منم رفتم و به همه بچههای پیش دبستانی مون این رو گفتم که باعث شد جنبش بزرگی تو مدرسه راه بیفته.