یکی بود یکی نبود
داستانهای فارسی / داستانهای آموزنده
«شریک»، انسانی درستکار بود که وقتی برای نماز صبح از خواب بیدار شد با صدای در به خودش آمد، او حدس میزد که پشت در سربازهای خلیفه منتظر او هستند. وقتی در را گشود، حدسش به یقین تبدیل شد، سربازها آمده بودند تا او را به دربار ببرند، خلیفه علت احضار شریک را پذیرفتن یکی از سه خواسته خلیفه بیان میکند، اولین خواسته این بود که با توجه به ایمان و پرهیزکاری شریک، مقام قضاوت دربار را قبول کند، دوم اینکه فرزندان خلیفه را تعلیموتربیت کند و برای این دو کار پاداش ماهیانه دریافت نماید، اما درخواست سوم... .