تحقیق در آراء معرفتی هیوم
در کتاب حاضر، آرا و اندیشههای معرفتی "هیوم "( 1711ـ 1776م) بررسی و نقد شده است .نویسنده در این کتاب در شش موضوع (منشا و تصورات، علیت، استقراء، اصول بدیهی عقلی، جوهر، کلیات، وجود جهان خارج و مابعدالطبیعه) به تحقیق، ارزیابی و تطبیق آرای معرفتی هیوم با سایر فیلسوفان اهتمام نموده است . "بعد از رنسانس، فلسفه غرب به دو شاخه عمده عقل گرایی و تجربه گرایی تقسیم شده است .تجربه گرایی انگلیس عمدتا با "جان لاک "آغاز شده و در فلسفه "هیوم " به کمال میرسد .فلسفه هیوم بر شئون فرهنگی مغرب زمین، خصوصا فلسفه و دین تاثیر بسزایی نهاده است .آرای هیوم در مسئله معرفت، اساس نظریات او در سایر مسائل فلسفی است .وی دو کتاب مهم در موضوع معرفت دارد :یکی "رساله در طبیعت آدمی "و دومی "تحقیق در فهم انسان "که کتاب حاضر برگرفته از دو منبع یادشده است .کار اصلی نقد و بررسی آرای هیوم در کتاب، برپایه "اسفار "و سایر نوشتههای صدرالمتالهین شیرازی (ملاصدرا) و دیدگاههای علامه طباطبایی صورت گرفته است .در باب نظریه هیوم در معرفت، باید در دو جهت بحث کرد .یکی تصورات و دیگری تصدیقات :از نظر هیوم هیچ تصویری وجود ندارد که از انطباعی فراهم نیامده باشد .وی از همین جا با نظریه تصورات مقدم بر تجربه یعنی نظریه معقولات فطری مخالفت میکند .قول او در باب تصورات و انطباعات، اصل و اساس نظریه او در معرفت شناسی است .او از همین رهگذر است که مفاهیمی چون :علیت، جوهر، نفس و مفاهیم کلی را تحلیل میکند . اما نظر او درباره تصدیقات و قضایا، متعلق تفکر یا امور واقع است یا نسبتهای بین تصورات .از نظر هیوم تصوراتی همچون علیت، جوهر و نفس مسبوق به انتباع و معنی دار نیستند .بنا بر این، حکم به وجود نسبت علیت و معلولیت و حکم به وجود نفس، همه احکامی هستند درباره امور واقع ولی باطل .او معتقد است ما به چیزی بیرون از عالم ادراکات دسترسی نداریم و نمیدانیم بیرون از زندان تصورات چه خبر است ...او با وفاداری بر مبنای اصالت تجربه، لوازم آن را یکی پس از دیگری میپذیرد و در نهایت به شکاکیت تام میرسد.اما در فلسفه او جهت دیگری هم وجود دارد که بسیار مهم است و ابدا نباید از آن غافل بود و آن جنته اصالت طبیعت است .یعنی اعتقاد به احکام طبیعی انسانی و باورهای طبیعی که بر احکام عقلی غلبه تام دارند و زندگی عادی ما یکسره بر آنها مبتنی است ...هیوم سخت به طبیعت و حکم قدرت آن معتقد است و به شدت از شکاکیت و پیرهونیسم انتقاد میکند .هیوم میگوید در زندگی عادی باید کلا به شکاکیت بیاعتنا بود و همین بیاعتنایی یگانه درمان آن است .