رویای باران
داستانهای فارسی - قرن 14
«رؤیای باران»، داستانی از آرزوهای یک کودک کار به نام «باران» است که در کنار بچههای دیگر در منزل خرابه «جواد» زندگی میکند. رؤیای او زندگی در کنار خانوادهای است که سالها انتظار آن را کشیده است، پس از مدتها باران متوجه میشود پدرش «سعید» فوت شده است و عمویش «سهراب» به خواست پدربزرگ باران که حالا او را پیدا کردهاند به دنبال کارهای اوست تا بتواند باران را برای همیشه به منزل واقعی خودش ببرد؛ حال در این میان آیا آشنایی باران با «آوا» و از همه مهمتر برادر آوا میتواند رؤیایی دستیافتنی برای باران باشد؟ یا نه ...