شباهت
سال 2046 میلادی است. موجودی با ظاهری عجیب و غولپیکر به نام «الامِرس» (رحمت آسمانی) با سفینهاش به زمین آمده است. او موجودی مهربان و قدرتمند است که تحت حمایت کارشناسان ناسا قرار دارد. او به سؤالات خبرنگاران از اقصا نقاط جهان پاسخ میدهد و از پیشرفتهای سیارة خود و آیندة مردم زمین خبر میدهد. بعد از اتفاقات مختلف و حسادت برخی دانشمندان برای به دست آوردن اطلاعات از الامرس، او میگوید که حاضر است کسی را با خود به سیارهاش ببرد تا شگفتیها و پیشرفتهای آن را نشان دهد. در این میان جوانی به نام «امانوئل» در مقابل بیتابیهای نامزدش «سارا» با الامرس به سفینة او میرود، امّا پس از مدتی جسد خونآلود او به زمین باز میگردد و به خاک سپرده میشود. مدتی بعد سارا با امانوئل واقعی برخورد میکند و میفهمد که فرد کشتهشده، شبیه سازی امانوئل برای اهداف شوم بوده است. اینک امانوئل واقعی بعد از گذراندن اوقاتی در سیارة الامرس اطلاعات و شگفتیهای بسیاری را بازگو میکند.