زن تاریخ: جایگاه زن در ایران باستان
نگارنده در آغاز این کتاب به بررسی جایگاه زن در ایران باستان دست میزند. بر این اساس وی اصول و عقاید ساکنان نجدایران و ایرانیان قدیم (زرتشتیان) را بازگو کرده و در ادامه در فصلهای ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی به بررسی آثار وجود زن میپردازد. وی معتقد است آنچه زنان داشتهاند، از دورهی مادرسالاری و ربهالنوعیشان به ارث بردهاند که آن هم با نزدیکتر شدن به زمانهای حماسهپذیر رفتهرفته مستهلک گردیده و به ندرت بازپرداختی صورت گرفته است؛ یعنی با پیشرفت چیزی به نام تمدن، توحش بیشتری در عرصهی حیات اجتماعی زن ـ در خانه و خانواده و قبیله ـ روی داده است. اثر وجودی او در تولید نیروی جنگلی، اقتصاد و تولید ثروت، مانع از نزول مقام او بوده است. آنهم تا زمانی که امکان مبادله و تعویض اضافه تولید و غارت تولیدات دیگر جوامع، حاصل شده که این ثروت و مکنت و به بردگی کشیده شدن اسرا، زن را از عرصهی تولید نیز کنار گذاشت و او را به عروسکی خانگی مبدل کرد. باید گفت که این تغییرات در مرکز و هستهی تحول شدیدتر بوده و دامنهی آن به تدریج از خاندان سلطنتی به دربار و از دربار به حدود قصور و بروج و باروها و از آنجا به حواشی شهرها و سپس فاصلههای دورتر ـ قبایل و عشایر ـ تضعیف میشده است. بخش دوم کتاب به بررسی جایگاه زن در شاهنامه اختصاص یافته است. برخی از عناوین این بخش عبارت است از: فرزندطلبی در ایران باستان، دخالت والدین در ازدواج، ازدواج با محارم، تعدد زوجات، پادشاهی زنان، اوضاع اجتماعی زنان، زن و مالکیت، و صفات زن پسندیده.