فصل دیدار
"فصل دیدار" داستان زنی است که همسرش به اسارت رفته، خانهاش در بمباران ویران شده، پدر و مادرش به شهادت رسیدهاند و خود قطع نخاع شده است و حالا پس از سالها خبر بازگشت همسر در دلش تب و تابی پدید آورده است. وی که به همسرش بسیار علاقهمند است نمیخواهد او سالهای پس از آزادیاش را به پای زنی که همیشه روی ویلچر است حرام کند. اما با حرفهای دوستش راضی میشود تا بار دیگر با یار همراه شود و زمانی که با او روبهرو میشود پی میبرد که همسرش نیز پایش را از دست داده است. کتاب حاضر از هجده داستان کوتاه تشکیل شده است که نام برخی از آنها عبارت است از: "اجارهنشین"، "قضاوت"، "فصل دیدار"، "عروسک"، "امانت"، "خشت اول"، "تاوان"، "مثل خودش" و "یک اتفاق".