پرندگان به سوگ او میروند
داستانهای ترکی استانبولی - قرن 20م.
با خودم گفتم شاید دیگر هیچ وقت نتواند باغ را ببیند. میخواستم همه چیز را نشانش بدهم. دلم میخواست در آغوش من آرام بگیرد و آنجا را تماشا کند. اگر از تعلیقها و گرههای زندگی و پیچیدگی روابط بین انسانها خستهاید و میخواهید دمی را در حال و هوایی دیگر بگذرانید، اگر بخشیدهاید یا بخشیده شدهاید، اما حسرت و افسوس روزهای گذشته رهایتان نمیکند، اگر داستانهای بسیاری از پدران و پسران خواندهاید، این کتاب برای شما نوشته شده است، برای فرزندان و پدران، پدرانی که به قول راوی، تنهاییهای نقش بسته بر پیشانی مایند.