هفت سنگ
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده نگاشته شده و نویسنده آن را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «گیج و سردرگم در سرزمینی که نمیدانستم کجاست، به دنبال آشنایی میگشتم که اتفاقاً اصراری هم بر آدم بودنش نداشتم و فقط نشانههایی آشنا برایم کافی بود، که از آنهم خبری نبود. در کناره کوههایی که از دل یکدیگر میگذشتند، نشسته بودم».