دخمهی ارغون
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان سرگذشت جوانی به نام "امیرقلی "است که برای مردی به نام "فتحعلی بیگ "به چوپانی مشغول بوده از طرفی خواهان دختر اوست" .آرزو "دختر فتحعلی بیگ نیز دل به مرد چوپان سپرده امیدوار است با او زندگی مشترکی آغاز کند . از روزی که "امیرقلی "برحسب تصادف گنجی مییابد فتحعلی بیگ مصمم میشود دخترش را به مرد چوپان داده ضمن آن که گنج را نیز خود تصاحب کند .فتحعلی بیگ پس از آن که مقداری از گنج را در کربلا به فروش میرساند در روستای "ارغون "با ظاهری متمول پدیدار میشود تا جایی که کدخدا نیر وسوسه شده دختر فتحعلی بیگ را برای پسرش خواستگاری میکند .فتحعلی بیگ نیز از بیوفایی هیچ نمیکاهد و به کدخدا قول مساعد میدهد ;غافل از آن که ....