رابطهها
داستانهای فارسی - قرن 14
در این رمان به موضوع رابطه میان انسانها پرداخته میشود. «جهان»، مردی است که با دختر زیبایی به نام «مهرگان» ازدواج کرده است و از او صاحب دختری به نام «مهدخت» شده است. زیبایی مهرگان موجب ایجاد حساسیت بیشازحد در جهان شده است. جهان هیچگاه متوجه این نکته نشد که مهرگان نیز همانند او، دوستش دارد. مهرگان گاهی خودش را نیز سرزنش میکند؛ چراکه او نیز متوجه نبود که پیش از آنکه مادر مهدخت باشد همسر جهان است. زندگی در روایت این داستان یعنی فقط به همراه خودت نگاه کن و برای خودت او را بهترین شخص ببین و چشمت را به روی مرد یا زن دیگری ببند. زندگی یعنی هیچکس مثل هم نیست.